شاهینک من سه تا یار با وفا داشت(یار سه تا)

دو تا بال دو تا پا دو تا چشم بی خطا 

هر کدوم واسه من چی بودن؛ یار سه تا! 

هر کدوم تو دلم خونه کردن بی صدا  

واسه پرواز دلم؛ واسه حل چاره ام 

چی بودن؟یار سه تا! 

مثل کوه پر فراز؛ مثل دریا بی نیاز 

جمع شدن با اتکا؛ با اتحاد 

نشدن از هم جدا 

یکیشون گفت آهای یار سه تا 

نکنه دام بلا؛ یه روزی پر از جفا 

قصد کنه که ما بشیم از هم جدا 

حالا اون یار سه تا بی خبر از آسمون بی ریا 

توی این دام بلا ؛ تو قفس؛ بی هم نفس 

پشت به پشت هم دادن 

ستارک بی نور شدن 

تا یه بار یکی از یار سه تا 

توی فکرش شده آزادی و پرواز رها 

دل ها رو دور خودش جمع می کنه 

منو خوشحال می کنه 

فکر پرواز منو توی سرم جا میکنه 

آخر اون یار سه تا شدن از قفس رها!

نظرات 2 + ارسال نظر
محمدحسین دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:11 http://sormedan.blogsky.com

آخه اون یار سه تا
چی شد که شدن از هم جدا
نکنه اون قفسه
مامنی بود واسشون
یا که لحظه دیداری بود براشون
حالا اون یار سه تا
بمونن توی قفس
یا که بااز
برن به سوی . . .

شاهینک پر زد و رفت
به کجا به اون به بالا
به اسمونه بی ریا
به همون جایی که اون یار سه تا
شدن آشنا به هم
شدن اون یار سه تا

تکساز شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:07

nemidunestam dustam enghad shaere khubiye.khosh be hale man

ممنونم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد